دانشجو

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

    نظر



ای قوم به حج رفته کجایید کجایید    معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار    در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی صورت معشوق ببینید    هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید    یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان هاش بگفتید    از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت    یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد    افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

ما که کوبیدیم ، شما نیز بکوبید. شاید این درهای بسته باز شود


نیایش های دکتر شریعتی

خدایا!
مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ ? غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذتها را به بندگان حقیرت ببخش و درد های عظیم را به جانم ریز.

خدایا!
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت.

خدایا!
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است.

خدایا!
اتش مقدس شک را چنان در من بیفروز تا همه یقین هایی را که بر من نقش کرده اندبسوزد و انگاه از پس توده این خاکستر لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی شسته از هر غبار طلوع کند.

خدایا!
به هرکی دوست میداری بیاموز که عشق اززندگی کردن بهتر است و به هرکس که بیشتر دوست میداریش بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است !

خدایا!
خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم.

منبع:persian-learn.com


زمین خوردن در راه مسجد

زمین خوردن بار سوم 
وقت دارید بخوانید..... داستان خیلی قشنگ...... 
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. 
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. 
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! 
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. 
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما 
در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان 
تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ 
بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. 
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او 
نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. 
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: 
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را 
تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم 
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد 
خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را 
خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم. 

نتیجه اخلاقی داستان: 
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با 
سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد. 


مارها و قورباغه ها

منوچهر احترامی داستان نویس کودکان و نوجوانان بود که در اسفند 87 دیده از جهان فروبست

متن زیر داستان کوتاهی از اوست

cid:image001.gif@01CAE6F2.7A7E6BA0

مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند ,

قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند,

لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند,

لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها,

قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند,

عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند,

مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند,

حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که برای خورده شدن  به دنیا می آیند,

تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است,

اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان


نماز جعفر طیّار(ره) یا نماز تسبیح

نماز جعفر طیّار(ره)

این نماز بسیار مهم و ارزشمند است که با سندهاى فراوانى نقل شده است و براى آمرزش گناهان و برآمدن حاجات بسیار مؤثّر است(1) و نام دیگر این نماز «نماز تسبیح» است و شیعه و اهل سنّت آن را با روایات متواتر نقل کرده اند.(2)
وجه نام گذارى آن به نماز جعفر این است که در آن هنگام که جعفر بن ابى طالب (برادر امیر مؤمنان(علیه السلام)) از هجرت حبشه به مدینه بازگشت و به حضور رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید، آن حضرت بسیار خوشحال شد و میان دو چشمان جعفر را بوسید و فرمود:
اى جعفر! آیا به تو هدیه اى بدهم؟!
عرض کرد: آرى یا رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)!
مردم گمان کردند، که حضرت مى خواهد طلا یا نقره به او ببخشد، آن حضرت(صلى الله علیه وآله)فرمود: عملى را به تو بیاموزم که اگر هر روز یا هر ماه و یا هر سالى یک بار به انجامش توفیق یابى، امید است که خداوند گناهانت را ببخشد، سپس این نماز را به وى آموخت.
بهترین وقت انجام این نماز، در ابتداى روز جمعه است، هرچند در دیگر اوقات شب و روز نیز مى توان خواند.
این نماز چهار رکعت است با دو سلام، در رکعت اوّل بعد از «حمد» سوره «اذا زلزلت» را مى خوانى، و در رکعت دوم بعد از «حمد» سوره «عادیات»، و در رکعت سوم بعد از «حمد» سوره «نصر»، و در رکعت چهارم بعد از حمد، «سوره توحید».
در هر رکعت پس از اتمام حمد و سوره، پانزده مرتبه مى گویى: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ. همین ذکر را پس از ذکر رکوع ده مرتبه و پس از سر برداشتن از رکوع ده مرتبه، در سجده اوّل ـ پس از ذکر سجده ـ ده مرتبه، پس از سر برداشتن از سجده اوّل (وقتى که نشسته اى) ده مرتبه، و در سجده دوم نیز ـ بعد از ذکر سجده ـ ده مرتبه، پس از سر برداشتن از سجده دوم و پیش از برخاستن ده مرتبه (در یک رکعت مجموعاً 75 مرتبه مى شود)، در رکعت دوم نیز همین گونه انجام مى دهى که ده مرتبه آخر آن بعد از سجده دوم و قبل از تشهد خواهد بود و در دو رکعت بعد نیز همین گونه عمل مى کنى (که مجموعاً 300 مرتبه تسبیحات مى شود) به اضافه سایر اذکار نماز.(3)
مرحوم «شیخ کلینى» از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که در سجده آخر رکعت چهارم پس از ذکر تسبیحات بگو: 
سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَالْوَقارَ، سُبْحانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ وَ تَکَرَّمَ بِهِ،
منزه است آن کس که لباس عزت و وقار به بر دارد منزه است آن که مجد و بزرگیش فراگرفته و بدان گرامى باشد
سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبیحُ اِلاَّ لَهُ، سُبْحانَ مَنْ اَحْصى کُلَّ شَىْء
منزه است آن که جز براى او تسبیح سزاوار نیست منزه آن که علمش همه چیز را
عِلْمُهُ، سُبْحانَ ذِى الْمَنِّ وَ النِّعَمِ، سُبْحانَ ذِى الْقُدْرَةِ وَ الْکَرَمِ، اَللّـهُمَّ اِنّى
احصا کرده منزه است خداى صاحب فضل و نعمت منزه است خداى صاحب کرم و قدرت خدایا
اَسْئَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ، وَ اسْمِکَ
از تو مى خواهم به حق آنچه موجب عزت عرش تو گشته و به حق منتهاى رحمت از کتاب تو و اسم
الاَْعْظَمِ، وَ کَلِماتِکَ التّآمَّةِ الَّتى تَمَّتْ صِدْقاً وَ عَدْلاً، صَلِّ عَـلى مُحَمَّد
اعظمت و کلمات تامه ات (اسما حسنى یا کتابهاى منزله یا غیر آن) که از نظر راستى و عدالت به حد کمال رسیده درود فرست بر محمّد
وَاَهْلِ بَیْتِهِ، وَ افْعَلْ بى کَـذا وَ کَـذا.(4)
وخاندانش و درباره من چنین و چنان کن.
(به جاى جمله آخر، حاجت خود را به عربى یا فارسى از خدا بخواه، و اگر این دعا را حفظ نمى باشد و کسى نیست براى او بخواند، دعا را نشسته مى خواند در حالى که اشاره به سجده کرده است).
علاّمه مجلسى مى نویسد: مرحوم «شیخ» و «سیّد بن طاووس» از مفضّل بن عمر روایت کرده اند که گفت: روزى امام صادق(علیه السلام)را دیدم نماز جعفر را بجا آوردند و پس از نماز دست ها را بلند کردند و گفتند: یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ (به اندازه یک نفس) سپس گفت: یا رَبّاه یا رَبّاه، یا رَبّاه (به اندازه یک نفس) سپس گفت: رَبِّ رَبِّ رَبِّ (به اندازه یک نفس); یا اللّه یا اللّه یا اللّه (به اندازه یک نفس) یا حَىُّ یا حَىُّ یا حَىُّ(5) (به اندازه یک نفس) یا رَحیمُ یا رَحیمُ یا رَحیمُ (به اندازه یک نفس) پس از آن هفت مرتبه یا رَحْمنُ و هفت مرتبه یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ را گفتند و در پایان خواندند:
اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الْقَوْلَ بِحَمْدِکَ، وَاَنْطِقُ بِالثَّنآءِ عَلَیْکَ، وَ اُمَجِّدُکَ وَ لاغایَةَ
خدایا من گفتارم را به ستایش تو آغاز کنم و به ثناى تو زبان مى گشایم و تو را به بزرگى یاد مى کنم و ستایشت
لِمَدْحِکَ، وَاُثْنى عَلَیْکَ وَ مَنْ یَبْلُغُ غایَةَ ثَنآئِکَ، وَ اَمَدَ مَجْدِکَ، وَ اَنّى
پایان ندارد و تو را ثناگویم ولى آن کس که به منتهاى ثناى تو و انتهاى مجد و عظمتت برسد کیست و کجا
لِخَلیقَتِکَ کُنْهُ مَعْرِفَةِ مَجْدِکَ، وَ اَىَّ زَمَن لَمْ تَکُنْ مَمْدُوحاً بِفَضْلِکَ،
مخلوق تو مى توانند به کنه معرفت مجد تو برسند و چه وقت بوده که تو به فضل خویش ستوده نبوده اى
مَوْصُوفاً بِمَجْدِکَ، عَوّاداً عَلَى الْمُذْنِبینَ]الْمُؤْمِنینَ [بِحِلْمِکَ، تَخَلَّفَ
و به مجد و عظمت موصوف نگشته اى و با بردبارى خود بر گنهکاران پى درپى بازنگشته اى ساکنان
سُکّانُ اَرْضِکَ عَنْ طاعَتِکَ، فَکُنْتَ عَلَیْهِمْ عَطُوفاً بِجُودِکَ، جَواداً
زمینت از اطاعت تو سرباز زدند ولى تو بر آنها به بخشش و عطایت مهر ورزى و به فضل خویش
بِفَضْلِکَ، عَوّاداً بِکَرَمِکَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ الْمَنّـانُ ذُوالْجَـلالِ وَ الاِْکْرامِ.
بر آنها جود کنى و به کرمت پى در پى بر آنها باز گردى اى که نیست معبودى جز تو نعمت دهنده بسیار و صاحب جلالت و کرامت.
سپس امام(علیه السلام) فرمود: اى مفضّل! هرگاه سختى و حاجتى شدید به تو روى آورد نماز جعفر(رحمه الله) را انجام ده و حاجات خود را از خدا بخواه که برآورده مى شود ان شاءاللّه.(6)
در فضیلت این نماز و آثار و برکات آن هرچه گفته شود کم است و سزاوار است هنگامى که توفیق حاصل گردد از آن غفلت نشود، که در حلّ مشکلات دنیا و آخرت مؤثّر است.
1. این نماز در کافى، جلد 3، صفحه 465، حدیث 1 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 193 به بعد، به نقل از جمال الاسبوع، مصباح المتهجّد، منهاج الصلاح، بلد الامین، ثواب الاعمال و دیگر کتب نقل شده است.
2. عروة الوثقى، فصل صلاة جعفر.
3. جمال الاسبوع، صفحه 282 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 193، حدیث 1.
4. کافى، جلد 3، صفحه 467، حدیث 6.
5. این ذکر در بحار نیامده، ولى در مصباح المتهجّد (صفحه 311) آمده است.
6. بحارالانوار، جلد 88، صفحه 200، حدیث 4. این حدیث و اذکار و دعاى آن در مصباح المتهجّد، صفحه 311 و جمال الاسبوع، صفحه 294 با مقدارى تفاوت نقل شده است.

سوالات قبل ازدواج:سوالات مهم در ازدواج

جلسه اول : جلسه معارفه است نه بیشتر پس نمی شه انتظار داشت که با هم به تفاهم برسید

وضعیت خانواده و طبقه خانوادگی

وضعیت تحصیلی

سن

شغل

اینده شغلی

وضعیت مالی

تعداد خواهر ها و برادر ها

ظاهر و قیافه

در جلسه های بعد در مورد

ملاک های اخلاقی که براتون اهمیت داره مثل صداقت، نجابت، پاکی، مسئولیت پذیری، علاقه ، اوقات فراقت، استعدادها و.... صحبت می شه

پس این سولات را در این جلسه برحسب درجه اهمیت برای هر شخص پرسیده  شود.

- فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

- نظر شما در مورد حجاب چیست؟

- شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟

 - شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟

- میعارهای شما برای ازدواج چیست؟

- شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

- حتماً در مسائل سیاسی با هم صحبت کنید ونظرات ومواضع خودتان را بیان کنید و اون را پیش افتاده تلقی نکنید.

-  چیزهای مهم زندگیش چی هستن؟ 

-   اوقات فراغتش رو چطور می گذرونه؟ 

- ساعات خواب و بیداریش چجوریه؟

سوالات جزیی درمورد حجاب

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟

آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟

آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟ 

آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟

آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟ 

آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه

آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟ 

آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟

نمودهای شخصی شما :

 

1- تاریخ تولد: / / محل تولد

2- قد رنگ مو رنگ پوست رنگ چشم وزن گروه خون

3- آیا عینک می زنید ؟ بیماری یا نقص جسمی دارید ؟ نوع آن ؟

4- تحصیلات شما محل تحصیل رشته تحصیلی مدت باقیمانده تحصیل

5- برادامه تحصیل اصراردارید ؟ چرا؟

تا کجا ؟ چگونه ؟

6- آیا تعهد تحصیلی دارید ؟ چرا؟ درکجا ؟ خدمت مقدس سربازی ؟

7- چه هنر وفنی آموخته اید ؟ تاچه سطحی ؟

8- با کدام زبان آشنائید ؟ میزان مطالعات هفتگی شما؟ چه زمینه ای ؟

9- اعتیادی دارید ؟ سیگار می کشید ؟ وسواس دارید ؟ درچه زمانی ؟

10- با کدام رسانه عمومی انس بیشتری دارید ؟ چرا ؟

 

مسائل اجتماعی :

11- شغل فعلی : شغل قبلی : شغل بعدی : در آمد شما

12- آیا ملک،وسیله،سرمایه ویا امکا ناتی دارید ؟

13- آقا ، با کار همسر در خارج از منزل موافقید ؟ با چه شروطی ؟

14- خانم ، به کار بیرون اصرار دارید ؟ چرا ؟ در چه شغلی ؟

15- چه شغلی برای همسرتان می پسندید ؟

16- آقا ، دوست دارید خانواده همسرتان روحانی ، فرهنگی، نظامی و یا.......... باشد ؟

17- درآغاز زندگی چه امکانات و وسائلی را لازم می دانید ؟

مسائل شخصی :

18- چقدر به خود متکی هستید ؟ چقدر انتقادپذیر ومنطقی هستید ؟

19- آیا خونسرد یا عصبانی وزود رنج هستید ؟ نظر دیگران چیست ؟

20- اجتماعی بودن یعنی چه ؟ چقدر اجتماعی هستید ؟

21- چقدر ورزش می کنید ؟ نشاط شما بیشتر است یا وقارتان ؟

22- چقدر وظیفه شناس ودر کارهایتان مسقل هستید ؟

سوالات جزیی درمورد مذهب

23- دین شما مذهبتان مرجع شما الگوی دینی شما -عقاید مذهبی شما چگونه است؟

24- چقدر احکام دینی را انجام می دهید ؟ چقدر قرآن می خوانید ؟

25- از کی نماز وروزه را کامل انجام داده اید ؟ اهل مسجد هستید ؟

26- مذهبی ها رابه چند دسته تقسیم می کنید ؟

27- خود وخانوادتان را جزء کدام دسته می دانید ؟

28- حجاب را چقدر ضروری می دانید وبه چه شکلی کافی می بینید ؟

29- نظرتان پیرامون مقام معظم رهبری چیست ؟

30- اطاعت از ولی فقیه را تا کجا لازم می دانید ؟ چرا ؟

31- برخورد تان با افراد بی بند وبار چگونه است ؟

32- باورهای دینی وشرعی خود را چگونه به دست آورده اید ؟

 

مسائل خانوادگی :

33- سن و محل تولد پدر سن ومحل تولد مادر

34- تحصیلات وشغل پدر تحصیلات وکار مادر

35- کدام صفت پدر در منزل بارزتر است ؟

36- مادر خود را چگونه ارزیابی می کنید ؟

37- چند برادر دارید ؟ سن وتحصیل وشغل آنها ؟

38- چند خواهر دارید ؟ سن وتحصیل وشغل آنها ؟

39- چندمین فرزند هستید ؟ آیا همه با هم زندگی می کنید ؟ افراد دیگر چه ؟

40- از افراد شما کسی فوت نموده است ؟ چه زمانی ؟

41- آیا برادارن وخواهران شما ازدواج نموده اند ؟ چه زمانی ؟

42- آیا بیماری ،اعتیاد ، وسواس در خانواده شما هست ؟

 

مسائل ازدواجتان :

43- چه فاصله سنی را با همسرتان می پذیرید ؟

44- آیا قبلاً ازدواج نموده اید ؟ توضیح ؟

45- آیا برا ی زندگی در شهرهای دیگر ویا خارج از کشور آمادگی دارید ؟ چرا ؟

46- چه کسی بیشترین تاثیر درانتخاب شما دارد ؟ چرا ؟

47- مایلید همسرتان شبیه کدام یک از افراد خانواد? شما باشد ؟ چرا؟

48- چقدر به مستقل بودن از والدین اهمیت می دهید ؟

49- آیا تا کنون از خانواده دور بوده اید ؟ چه مدت ؟ چرا؟

50- نظر شما و خانواده پیرامون مهریه ، جهزیه ، خرید ،مراسم عقد وازدواج چیست ؟

نظر خودتان :

 

51- چه وابستگیهایی با خانواده دارید ؟(ویا دیگران)

52- چه توقعی از همسرتان دارید ؟

لطفاً طی چند سطر ضرورت و مهمترین اهداف ازدواج اسلامی را از دید خودتان بیان کنید ؟

چه پرسش دیگری از همسرتان دارید ؟

 

شادکامی وخوشبختی شما جلوه پاک الهی را آرزو مندیم. "ازدواج مطلع عشق"

 

و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

 

 


هیچوقت زود قضاوت نکنید

چنگیزخان و شاهین اش

یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.
بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در آید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه – معجزه! – رگه ی آبی دید که از روی سنگی جلویش جاری بود.
خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.
چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پرش کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت.
چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به اوبی احترامی کند، چراکه اگر کسی از دوراین صحنه رامی دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.
این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت.
جریان آب خشک شده بود. چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه  آب کوچکی است ووسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود.
خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند: « یک دوست، حتا وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.»

و بر بال دیگرش نوشتند: «هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.»
پائولو کوئیلو: چنگیزخان و شاهینش

-----------------------------------------------------------------------------------------------

خیریه

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید...
که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ? بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟


قرآن،من شرمنده توام ( دکتر علی شریعتی )

قرآن،من شرمنده توام ( دکتر علی شریعتی )

قرآن ! من شرمنده توام

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه ازهم می پرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق میکند که ترابا طلا نوشته ،‌ یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و …

آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو از آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم


چرا به شهر تبریز , شهر اولین ها گفته می شود

چرا به شهر تبریز، شهراولین ها گفته می شود

ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌  اولین چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس میرزا در تبریز تاسیس شد و 12 سال بعد دومین چاپخانه در تهران تاسیس گردید.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ برای اولین بار کتب خارجی در تبریز ترجمه گردید که از آن جمله عبارتند از: پطر کبیر،شارل دوازدهم،اسکندر کبیر،... .


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین رمان ایران به نام((ستارگان فریب خورده- حکایت یوسف شاه سراج)) توسط میرزا فتحعلی آخوند زاده در تبریز به رشته تحریر در آمد.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین دایرهّ المعارف توسط محمد رضا زنوزی تبریزی نوشته شد.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین کتابخانه عمومی توسط میرزاحسن خان خازن لشگردر سال 1312 در تبریز تاسیس شد.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین سینمای ایران پس از پنج سال از اختراع جهانی آن(توسط برادرن لومیر) ، در تبریزبا نام سولّی(آفتاب) تاسیس گردید.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین نمایشنامه وتئاتر در تبریز به سال 1261 شکل گرفت.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین عکاسخانه توسط قاسم میرزا در تبریز راه اندازی شد.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین فوتبالیست شاغل در اروپا (بلژیک) به نام حسین صدقیانی از اهالی تبریز در سالهای 1309-1311 بهترین گل زن باشگاههای این کشور بود و در فینال جام باشگاههای بلژیک با به ثمر رساندن سه گل باعث قهرمانی تیم رویال شالروا اسپورتینگ کلوپ در مقابل تیم بروکسل گردید.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ در زمینه پزشکی نخستین طبیب محصل فرنگ نخستین کتابهای پزشکی - نخستین آبله کوبی - نخستین دانشکده پرستاری مامائی - نخستین دندانهای مصنوعی - اولین عمل قلب باز - پیوند قلب برروی سگها و نخستین عمل پیوند کلیه توسط دکتر جواد هیات در سال 1347 در تبریز به انجام رسید.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین هوانورد ایرانی به نام کلنل محمد تقی خان پسیان از اهالی تبریز بود.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین کارخانه اسلحه و مهمات در شهر تبریز بنا نهاده شد .


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین کارخانه چینی سازی در شهر تبریز ساخته شد.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین کارخانه تولید برق در این شهر و اولین خیابانی که در آن از چراغهای برقی استفاده شد خیابان چراغ گازی تبریز بود.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین ضرابخانه ماشینی و انتشار اسکناس از فعالیت های این شهر اولین ها بود.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین شهر ایران که صاحب تلفن شد تبریز بود .


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین انجمن زنان در تبریز توسط صاحب سلطان خانم تشکیل گردید .


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین بلدیه و نظمیه پلیس مردمی و شهرداری ایران متعلق به تبریز است.


اولین مهمانخانه توسط میرزا اسحق خان معززالدوله در تبریز پذیرای مهمان گردید .


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌ اولین مدرسه کر و لال ها توسط جبارباغچه بان و اولین مدرسه نابینایان توسط یک میسیون آلمانی و اولین مدارس حرفه ای و بازرگانی توسط محمدعلی تربیت واولین کودکستان توسط ابوالقاسم فیوضات در تبریز بنا گذاشته شد.


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ایران ویج ( ارور سابق )‌
 اولین پایگاه لرزه نگاری در تبریز (شهر زلزله خیز) بنا گذاشته شد.


جملاتی زیبا از دکتر شریعتی

 جملاتی زیبا از دکتر شریعتی


 می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
 ستایش کردم ، گفتند خرافات است
 عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
 خندیدم ، گفتند دیوانه است
 دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
 

***********************

 
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم
 که سالها به اجبار خواهیم خفت 

***********************

 
درعجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند

 و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد.
 

*********************** 


انسان مجبور نیست حقایق را بگوید
 ولی مجبور است چیزی را که می گوید 
حقیقت داشته باشد
 

***********************


 "خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز

چگونه مردن را خود خواهم آموخت

***********************


 "تهمت و دروغ"را دشمن سفارش می دهدو

منافق می سازد وعوام فریب پخش می کند و 
عامی آن را می پذیرد

 ***********************


خدایا
 شهرت منی را که می خواهم باشم
 قربانی منی را که: می خواهند باشم
 نکن .

 ***********************  
"زمانی مصاحبه گری از معلم

 صداقت و صمیمیت دکتر علی شریعتی پرسید :


به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟


دکتر علی شریعتی در جواب گفتند:


 نمی خواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید . 


فکر زن را اصلاح کنید


 او خود تصمیم می گیرد که چه لباسی برازنده اوست"

 


 انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود،
احساس تنهایی بیشتری می کند.

 
***********************

 ***********************

 
خداوندا من با تمام کوچکی ام,یک چیز از تو بیشتر دارم و

 آن هم خدایی است که من دارم و تو نداری
 

***********************


هر کس بد ما به خلق گوید
 ما چهره به دل نمی خراشیم 
ما خوبی او به خلق گوییـم 
 تا هر دو دروغ گفته باشیـم !
 

***********************


 خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی؟

 و هر که را عقل ندادی ، چه دادی؟؟؟

***********************


 با شیطان هم داستان شدم, تا در
 برابر هیچ آدمی, سر تسلیم فرود نیاورم.
 

***********************

 هرگز از کسی که همیشه
 با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم . . .

 ***********************

 
مادرم می گفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛ 
 هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام 

***********************


  گاه گاهی به یادت غزلی می خوانم 
تا نگویی که دلم غافل از آن عهد و وفاست 
خوب رویان همه گر بادل من خوب شوند 
خوبِ من، با همه خوبان, حساب توجداست!

 ***********************


 یه مرداب برای بدست آوردن

 یه نیلوفر سالها می خوابه تا
 آرامش نیلوفر به هم نخوره پس
 اگرکسی رو دوست داری برای داشتنش
 حتی شده سالها صبر کن

 ***********************


بزرگترین اقیانوس آرام است 
آرام باش تا بزرگترین باشی