ترک شیرازی
حافظ اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را صائب تبریزی اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را شهریار اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد نه چون صائب که می بخشد سرو دست و تن و پا را سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را البته موارد بالا بصورت رسمی و از قول شاعران شناخته شده بود . بهرحال داستان به اینجا ختم نشد و در گوشه کنار اشعاری را با مضامینی مشابه داریم :برای نمونه آگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا سر و دست و تن و پا را ز خاک گور میدانیم زمال غیر میدانیم سمرقند و بخارا را و عزراییل ز ما گیرد تمام روح اجزا را چه خوشترمیتوان باشد؟؟ زآن کشک و دو من قارا و نهایتا به این شعر میرسیم که با کمی تغییر در وزن. حافظ را مسؤل تمام این دعاوی میداند چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را وجود او معمایی است پر از افسانه او افسون ببین! خود با چنین بخشش معما در معما را